سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

پیمبـری و  همـه زیـر سایـه ی پرِ تو

دوبـاره جلـوه نمـوده جمـال انور تو

تو آمدی و جهان شد پر از گل و ریحان

تمـام عـالـم امکـان شـده معطر تو

به وسعت  همه ی آسمـان کـرم داری

چه مصرع غلطی!! آسمان، نشانگر تو ؟؟

جهان برای تو و مرتضـاست یـا احمد

جهان، علی و تو، هرسه، برای دختـر تو

تـو احمـدی و نگـیـن پیمبرانی تو

به جـان فاطمه آرام قلب و جانی تو

کلام تو شده درسی به مکتـب پسرت

تو آسمـانی و صـادق درون تو قمرت

ز عطر و بـوی خوش تو دلم بهـا گیرد

شوم چو گوهر نابی فقط به یک نظرت

تو شمع جـان منی ای امیـد قلب همه

زمین نه دور خودش، گردد آن بدور سرت

ندیده عاشقت هستم چنان اُویس قرن

تمـام خلقـت گیتـی گـدا و در به درت

بیا و رحمت خود را نما تو شامل حال

که با نگات بخوانم محـول الاحـوال

چه گویم از تو که سر تا به پا کرم داری

همیشه دست نـوازش تو بر سرم داری

جـدا نبـود ولایـت از آن نبـوت تو

خـزانـه دار رسالت چو جعفرم داری

مزار صادق تو خاکی است و بی زائـر

چه عاشقانـه نگـر زائـر و حرم داری

خبر بده تو به محسن از آن گل پنهان

که جـد من خبر از قبـر مادرم داری؟

بـه خـانـواده ات آقـا ارادتی دارم

محمـد آمـده بـرلب عبـادتی دارم

سید محسن حبیب الله پور




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در شنبه 92/10/28 ساعت  12:38 عصر نظر

روزی که شور عشق را تفسیر کردند

 

ملک دل عشاق را تسخیر کردند

هستی ز نور تو منّور شد در آن روز

تا آی? نام تو را تفسیر کردند

عکسی ز رویت را نشان مهر دادند

خورشید را مبهوت آن تصویر کردند

آواز? حُسن تو در آفاق پیچید

نام تو را یکباره عالمگیر کردند

روزی که آزادی به نام تو رقم خورد

ابلیس را در بند و در زنجیر کردند

خواب طلائی گرفتاران غم را

با روشنائی  رُخت تعبیر کردند

حکم شفاعت را بدستت گر سپُردند

از تو به پاس بندگی تقدیر کردند

می خواستم در مقدم تو هدیه آرم

نام محمّد را به لب تقریر کردند

ای گرمی طبع «وفائی» با قدومت

آیات نور و عشق را تفسیر کردند

سید هاشم وفایی





لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در شنبه 92/10/28 ساعت  12:37 عصر نظر

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 92/6/26 ساعت  8:14 صبح نظر

اگر چه نیست مرا شأن زائر حرمت

کبوتری است دلم دور گندم کرمت 

اگر تو پای به چشمم نمی نهی بگذار

که لحظه ای بکشم چشم خویش بر قدمت

تو آن امام رئوفی که دشمنانت نیز

طمع برند به لطف و عنایت و کرمت

عجب نه ، گر دو جهان را نهی کف دستش

اگر به جان جوادت ، کسی دهد قسمت

خجسته باد خراسان و زنده باد ایران

که مستدام بود زیر سایه علمت

هزار موسی عمران به طور تو مدهوش

هزار عیسی مریم گرفته جان ز دمت  

تو آن امام رضایی که اختیار قضاست

به اقتضای خداوند جاری از قلمت

هنوز وارد صحن مطهرت نشده

سلام می شنود از تو زائر حرمت

 

زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی ؟

بی پناهم ، خسته ام ، تنها ؛ به دادم می رسی ؟

گرچه آهو نیستم ، اما پر از دلتنگیم

ضامن چشمان آهوها ، به دادم می رسی ؟

 از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند

گنبد و گلدسته هایت را ، به دادم می رسی ؟

ماهی افتاده بر آبم ، لبالب تشنگی

پهنه ی آبی ترین دریا ، به دادم می رسی ؟

ماه نورانی شب های سیاه عمر من

ماه من ، ای ماه من ، آیا به دادم می رسی ؟

 من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام

 هشتمین دردانه زهرا ، به دادم می رسی ؟

بازهم مشهد ، مسافرها ، هیاهوی حرم

یک نفر فریاد زد : آقا به دادم می رسی ؟


دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم

کبوترانه در این آستانه پر بزنم

به نا امیدی از این در نمی روم هرگز

اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم 

خدا مرا به حقیقت ولی شناس کند 

که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم 

سواد نام? من رنگ صبح خواهد داشت 

شبی که بوسه بر این چشم? سحر بزنم 

بیاد غربت تو عهد کرده ام با خود 

که لاله باشم و صد باغ بر جگر بزنم 

خدای را کمی ای زائران درنگ کنید 

که خاک پای شما را به چشم تر بزنم 

بمن هر آنچه که بخشیده اند توفیق است 

مباد آنکه دم از دولت هنر بزنم 

اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم باز 

خوشم که گاه گداری به باغ سر بزنم 

اگر شمیمی از این بوستان بمن برسد 

معاشران به خدا تاج گل بسر بزنم 

من آشنای همین درگهم ، خدا نکند 

که رو به غیر کنم یا دری دگر بزنم 

صفای تربیت باغبان ، حرامم باد 

که در مجاورت گل دم از سفر بزنم 

اگر چه غرق گناهم سفینه ام اینجاست 

مراد و قبله ام اینجا مدینه ام اینحاست

 

همیشه از حرمت ، بوی سیب می آید

صدای بال ملائک ، عجیب می آید

سلام ! ضامن آهو ، دل شکسته ی من

به پای بوس نگاهت ، غریب می آید

نگاه زخمیِ تو ، تا بقیع بارانی است

مگر ز سمت مدینه ، طبیب می آید ؟!

به پای درد دلت ، ای غریبه تنها

علی(ع) ز سمت نجف ، عنقریب می آید

طلای گنبد تو ، وعده گاه کفترهاست

کبوتر دل من ، بی شکیب می آید

برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد

چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید ...

خدیجه پنجی




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 92/6/26 ساعت  8:13 صبح نظر

باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام

باز هم زائرتان نیستم از دور سلام

با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام

به سلیمان برسد از طرف مور سلام

 

کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها

باز از دوریت افتاده به کارم گره ها

 

ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم

پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم

برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم

زود ما را برسانید به مشهد به حرم

 

مست از آنیم که از باده به خُم آمده ایم

ما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم

 

یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست

پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست

پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست

بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست

 

پیچش قافله ی ما که به سوی نور است

رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است

 

چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟

صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است

طرف پنجره فولاد هیاهو شده است

باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است

 

مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد

دست و پای فلجی باز شفا می گیرد

 

با شفا از تو، چه زیبا شده بیمار شدن

به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن

کار من هست فقط گرمی بازار شدن

گر چه در باور من نیست خریدار شدن...

 

یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟

من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم

 

تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی

کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی

مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی

لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی

 

قول دادی به همه پس به خدا می آیی    

هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی

(مجید تال)




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 92/6/26 ساعت  8:12 صبح نظر

 

ساعات طوفان،وقت جزر و مد رسیده

نبضم چه محکم میزند تا صد رسیده

آیا قبولم میکند یا نه؟ولی نه

اصلا چرا این فکرهای بد رسیده

اینجا تمام مهربانی مال آقاست

اینجا مگر بر سینه دست رد رسیده ؟

سوت قطار آمد،کسی در پشت در گفت:

ای جانمی جان اول مشهد رسیده

از کوچه قلبم تا حرم یکباره پر زد

ردّ پرم تا پرچم گنبد رسیده

 

طوفان عشقت شست و شو داده دلم را

چشم رئوفت آبرو داده دلم را

 

دلشوره ای شیرین سر بال و پرم هست

هشت آسمان آیینه در دور و برم هست

باران غم هرگز نمیگیرد سراغم

تا مهربانی های تو روی سرم هست

وقف سر انگشت پر از مهر تو بوده

هرجا اگر نام و نشانی از کرم هست

خوبی تو تا ناکجا تا آن سوی عرش

هر قدر هم بالا و بالا میپرم هست

این بچه آهو های اشکم زنده هستند

تا گوشه های دنج و گرم این حرم هست

داخل نمی آیم،دم باب الجوادم

اینجا برای ما گداها بهترم هست

 

شرط قبول افتادن ایمان،تویی تو

خورشید عالم تاب من ، سلطان تویی تو

 

لبخند تو آغاز احساس سحرها

زیباترین نقاشی تصویر گرها

این قلب ها از بچگی زائر شدن را

دیدند در تاب و تب دوش پدرها

حتما همیشه عذرها را میپذیری

با تو نمی ماند اگر ها و مگرها

اصلا تو اینجا آمدی تا پر بگیرم

تا واشود از بال هامان دردسرها

از دست تو اذن شهادت را گرفتند

طوفانیان جبهه ها،آن باجگرها

روی قدمگاه دلم پا میگذاری

سنگ است اما از تو میگیرد اثرها

 

از خاک نیشابور چشم من گذر کن

خورشید معراج کجاوه،یک نظر کن

 

شاه خراسانی و دنیا زیر پایت

صدها مفاتیح الجنان در یک دعایت

بالا نشین بودی ولی با ما نشستی

رزاق هر سفره،غلامان هم غذایت

غربت کشیدی تا دلی غمگین نماند

هرجور شد ماندی به قربان وفایت

آه ای امام فطر ما بی تو فطیریم

آب و غذامان غصه های بی نهایت

بی تو چه میکردیم اگر اینجا نبودی

بی این همه الطاف بی چون و چرایت       

 

ما چند وقتی میشود باران نداریم

آقا بدون التفاتت جان نداریم

 

از آن زمان که وارد ایران شدی تو

قبله عوض شد،قبله ایران شدی تو

سلمان فرستادیم و زهرا باکرامت

آقاییت را داد و حالا جان شدی تو

مهمان ما هستی ولی ما ریزه خوارت

بر خشکسال دستها باران شدی تو

بی تو تمام آرزوها هرز میرفت

اما رسیدی سبزی گلدان شدی تو

دِعبل سر زخم شما را باز کرده

تا گفته از کرب و بلا گریان شدی تو

 

از جدتان گفت و دلت را غم گرفته

ابن شبیب چشمتان ماتم گرفته

(علی اکبر لطیفیان)




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 92/6/26 ساعت  8:11 صبح نظر

 

 

 تیزی شمشیر هم تسلیم ابرو می شود

شیر هم در پای چشمان تو آهو می شود

نیست فرقی بین رب و عبدِ عین رب شده

گاه ذکرم یا رضا و گاه یا هو می شود

مِهر تو در سنگ هم کار خودش را می کند

شیشه در همسایگیِ عطر خوشبو می شود

تو به ما پا می دهی و ما کلیمت می شویم

لال هم در این حرم مرغ سخنگو می شود

دست خالی بودن ما نیست کتمان کردنی

دست ما هر بار سائل می شود، رو می شود

چشم جاری از تمام چشمه ها بالاتر است

آب سقاخانه هم محتاج این جو می شود

این مژه هایم اگر پیش تو باشد بهتر است

لااقل یک گوشه از صحن تو جارو می شود

پنجره پولاد تو آخر شفایم می دهد

باز هم در صحن های تو هیاهو می شود

 

علی اکبر لطیفیان




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 92/6/26 ساعت  8:10 صبح نظر

 

 

سخن به مدح تو باید فصیح و کامل گفت

هم از شکوه مقامت ، هم از فضائل گفت

شبیه صائبِ صاحب سخن قصیده نوشت

غزل غزل سر زلف تو را چو بیدل گفت

نه چند مثنوی و قطعه و غزل ، باید

که شرح قصة حسن تو در رسائل گفت

عبا ، نه ... اینکه گدای شما شدم کافیست

حدیث حسن تو کی می توان چو دعبل گفت

تفضلی ! که فقط از تو خوانده ام یک عمر

و من نگفته ام و هر چه بود این دل گفت

زلال اشک مرا از تبار کوثر کن

در آسمان دو دستت مرا کبوتر کن

*

به قفل بسته کلید اجابت است اینجا

که آستانة جود و کرامت است اینجا

به دلنوازی جان در رواق او بنشین

چرا که قبر مسیحای عترت است اینجا

بکوش تا پرِ پروانه اش شوی ،‌ زیرا

پر از تلأ لؤ شمع هدایت است اینجا

زلال اشک تو از چشمة خلوص دل

همیشه إذن دخولِ زیارت است اینجا

نه دیدن حرم و قبر و صحن و گلدسته

هدف وصال حقیقی حضرت است اینجا

دوباره کسبِ ثواب هزار حج کردم

طواف قبرِ تو یا ثامن الحجج کردم

*

ببین که حال و هوای حرم چه عرفانیست

پر از بلور و کبوتر پر از چراغانیست

به لطف گنبد و گلدسته های زر پوشش‌

همیشه صحن حرم پر فروغ و نورانیست

کجاست روضة رضوان به غیر از این مرقد

کجاست جنت الأعلی اگر که اینجا نیست

صدای پر زدن بال جبرئیل است این

در ازدحام حرم گرمِ عطر افشانیست

حدیث سلسله از یادمان نخواهد رفت

ولایتت به خدا شرطی از مسلمانیست

هزار مرتبه شکر خدا که نور تو

چراغ زندگی مردمان ایرانیست

کتاب رأفت و مهرت پر از حکایتها

نظیرِ قصة آن پیر مرد سلمانیست

ز یادِ مردمِ سایه نشین ایوانت

نرفته خاطره های نماز بارانت

*

سلام ! مظهر یکتای « لیس إلا هو »

سلام ! حضرت خورشید ! ماهِ یوسف رو

مقام عصمتتان « إنما یرید الله »

قسم به اشهد أن لا اله الا هو

شبی نشان بده از باب « یطمئن قلوب »

به چشم خسته­ مان گوشه ای از آن ابرو

دخیل گریه ببندید زائران اینجا

به حلقه های ضریح مطهر از هر سو

چگونه ضامن دلهای ما نخواهد شد

رئوف شهر که کرده ضمانت آهو

خوشا به حال کسی که شبیه اهل نظر

به خدمت حرمش گیرد از مژه جارو

غباری از اثر رفت و آمدش شاید

شبیه فرش حرم بر روی سرش باشد

*

همیشه باغ لبش غنچة تبسم داشت

که خنده با لب نورانیش تفاهم داشت

تمام عمر شریفش ، مکارم الأخلاق

به لحظه لحظة اوقات او تجسم داشت

اگر امام رئوف است ، بسکه همواره

به سینه دغدغة مشکلات مردم داشت

برای رزق تمامِ کبوتران شهر

حیاط خانة آقا همیشه گندم داشت

هر آنکه جرعه ای از جام معرفت نوشید

سری به خاک قدوم امام هشتم داشت

و هر فرشته برای تبرک بالش

به خاک راه امامِ رضا تیمم داشت

برای ما به جز این آستان پناهی نیست

از آسمانِ حرم تا بهشت راهی نیست

*

تویی که این همه دارالشفایِ دل داری

نرفته از حرمت نا امید بیماری

دوباره نغمة نقّاره خانه می آید

شفا گرفته کسی با تفضّلت ! آری

کجاست گوش دلی تا که بشنود هر روز

از این ترنم نقاره بانگ بیداری

دو بال پر زدنت را قنوت اشکت کن

ببین برای پریدن عجب سبکباری

دوباره پنجره فولاد و إذن کرب و بلا

میان صحن حرم شد چه گریه بازاری

دوباره روضه گرفتند زائران اینجا

بیاد مشک عطش نوش و خشک سرداری

رهاست در نفس این حرم شمیم یاس

به یاد علقمه و قبر حضرت عباس

 

یوسف رحیمی




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در سه شنبه 92/6/26 ساعت  8:9 صبح نظر

 

 

 

نغمه ریزید غیاب مه نو آخر شد

باده خرم عید است که در ساغر شد

روز عید است ، سوی میکده آیید به شکر

که ببخشند هر آنکس که در این دفتر شد . . .

عید سعید فطر بر شما مبارک

- – - * – - -

عید فطر ضیافتی است برای پایان این میهمانی

عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاست

عید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت است

عید فطر پایان نامه دوره ایثار و گذشت است

پیشاپیش عید بر همه مبارک

- – - * – - -

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو / یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشته ایم ؟

- – - * – - -

همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم

چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه . .

- – - * – - -

می تونی چشماتو ببندی و منو تو ذهنت تصور کنی؟

تونستی؟

به شما تبریک می گم!

شما ماه رو دیدید!

عید سعید فطر مبارک

- – - * – - -

حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد . .

- – - * – - -

عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد . .

- – - * – - -

این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام

تبریک و تهنیت عرض می نمایم

- – - * – - -

با خوردن اگر حال تو جا می آید / خوش باش که ایام صفا می آید

آماده به حمله باش در این شب عید / وقتی که صدای ربنا می آید . .

- – - * – - -

کم کم غروب ماه خدا دیده می شود / صد حیف ازین بساط که برچیده میشود

در این بهار رحمت و غفران و مغفرت / خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود

عید شما مبارک

- – - * – - -

بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا

بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها

بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی

بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم

و هنوز رخت برنبسته از رفتنت اندوهناک.

التماس دعا

- – - * – - -

خداحافظ ای ماه غفران و رحمت / خداحافظ ای ماه عشق و عبادت

خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها / خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی

خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه / خداحافظ ای بهترین ماه الله

- – - * – - -

خدیا ، خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده.

آمین

- – - * – - -

حلول ماه عید و شادی مسلمین است / پایان ماه روزه، برای صائمین است

نشاط و افتخار و شادی و سربلندی / از محک الهی برای مؤمنین است . .

- – - * – - -

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت / صد شکر که این آمد و صدحیف که آن رفت . .

- – - * – - -

به علت استقبال بی نظیر شما روزه داران عزیز عید فطر به تعویق افتاد

و ماه رمضان تا یک ماه دیگر تمدید شد !

- – - * – - -

با پایان یافتن ماه رمضان، درهای رحمت خداوند بسته می شوند،

مواظب باش لای در گیر نکنی!

- – - * – - -

و چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم

اللهم عجل لولیک الفرج . .

- – - * – - -

عید فطر و جشن طاعت بر ره یافتگان ضیافت الهی مبارک

- – - * – - -

دلها همه بهاران شد از شمیم باران / مه رخ نموده امشب در عید روزه داران

هر کس که در دعایش یادی کند ز یاران / شیرین تر از عسل باد کامش به روزگاران . .

- – - * – - -

تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است / ماه مهمانی تمام و مه‌نگارم رفته است

با گل این بوستان تازه انسی داشتم / گرم گل بودم که دیدم گلعذارم رفته است

عید شما مبارک

- – - * – - -

خدایا

این همه روزه بگیریم ، گشنگی بکشیم ، آخرشم پول بدیم تا قبول شه !؟

آخه این چه مهمونی بود !؟

عید فطر مبارک !

- – - * – - -

خدایا

عید است و دلم خانه ویرانه، بیا / این خانه تکاندیم ز بیگانه ، بیا

یک ماه تمام مهیمانت بودیم / یک روز به مهمانی این خانه بیا

عید فطر بر شما مبارک

- – - * – - -

به حکم مرجع اعلم که عشق نامش هست

لب تو فطریه اش بوسه های کشدار است !

- – - * – - -

برگ تحویل می کند رمضان / بار تودیع بر دل اخوان

یار نادیده سیر، زود برفت/ دیر ننشست نازنین مهمان

ماه فرخنده روی برپیچید / و علیک السلام یا رمضان

عید رمضان بر شما مبارک

- – - * – - -

خوش بر کسی که سفره نشین خدا بود

از هرچه غیر خواسته ی او گر ، جدا بود

درب کلاس درس خدا چون گشوده شد

خوش بر مطلبی که قبول انتها بود

عید شما مبارک

- – - * – - -

عید آمد و عید آمد با نقل و نبیدآمد

رمضان مبارک رفت این فطر سعید آمد

دنیا شده یکسر گل هرگوشه پرازبلبل

هر خاک شده بستان چون نور امیدآمد . .

- – - * – - -

هزاران آفرین بر جانت ای ماه / روان عاشقان قربانت ای ماه

مبارک باد ماه عشق بازان / که بنشینند در ایوانت ای ماه

مبارک باد عید روزه داران / نکویان جهان مهمانت ای ماه . .

- – - * – - -

بر ملک دلم روی تو خورشید شود / بر جان و دلم عشق تو امید شود

می نوش یکی جام سلامت ای دوست / خوش باشی و هرروز توچون عید شود . .

- – - * – - -

عید صیام آمد و ماه صیام رفت / لطف تمام آمد و فیض تمام رفت

شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد / گرد غم گناه ز جان عوام رفت

- – - * – - -

عید فطر ضیافتی است برای پایان این میهمانی

عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاست

عید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت است

عید فطر پایان نامه دوره ایثار و گذشت است

- – - * – - -

خدایا

سی شب به تو التماس کردم / این لحظه جواب طالب ام من

خواهی بنواز و خواه رد کن/احسان و عتاب طالب ام من . .

- – - * – - -

ای ماه صیام ارچه مرا خود خطری نیست‌ / حقا که مرا همچو تو مهمان دگری نیست‌
ای داده به باد این مه بابرکت و باخیر / مانا که‌ت از این آتش در دل شرری نیست‌ . . .

- – - * – - -

برای خسته ی بد حال بوسه ای بفرست

به جای فطریه امسال بوسه ای بفرست

میار هدیه که بسیار دست و پاگیرست

هلاک آن دو لبم ، حال بوسه ای بفرست

- – - * – - -

عید آمدو خنده به لبان شد

در ساز دلم شاد و روان شد

از تشنگی وسوزنخوردن

گوهربه کلامم رمضان شد

- – - * – - -

مژده که رسید دعوت دوست

مهمانی دوست وه چه نیکوست

عید رمضان بهار جان هاست

جانی که چنان علی خدا جوست

- – - * – - -

منّ شوال علینا / و حقیق بامتنان

جا باقصف و بالعز / فو تعزید القیان

او فی الاشهر لی / ابعدها من رمضان

معنی :

ماه شوال بر ما منت گذاشت، پس سزوار سپاس است.

با شادی و نغمه بانوان آمد. با‌وفاترین ماهها برای من،

همان دورترین آنان از رمضان می باشد.




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در پنج شنبه 92/5/17 ساعت  2:17 عصر نظر

 

 

با عرض سلام وادب خدمت تمام دوستان

گرامی و عزیز

در این پست اشعار ماه مبارک رمضان  رابصورت فایل

pdf

 قرار دادم خواهشمندم که این فایل  ها را دانلود کنید.

با تشکر

 

 

اشعار وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها

 

 

صلی الله علیک یا حسن بن علی ایها المجتبی علیه السلام

ولادت امام حسن (ع)

 

 

امشب پسر کعبه و بیت آمده است

 

 

یا حسن بن علی علیه السلام

 

 

یا امام حسن علیه السلام

 

 

 

مناجات با خدا

 

 

اشعار ماه رمضان

 

 

 

اشعار ماه رمضان 3

 

 

 

اشعار ماه رمضان

 

 

 

اشعار ماه رمضان 1

 

روزه ماه رمضان

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 92/5/9 ساعت  9:46 صبح نظر

   1   2   3   4   5   >>   >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir