خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) می فرمایند :

آخرین مطالب ارسالی
»ولادت حضرت محمد(ص) مبارک
»ولات حضرت محمد(ص) تبریک
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا (ع)
»یا علی بن موسی الرضا(ع)
»یا علی بن موسی الرضا
»اس ام اس تبریک عید فطر
»اشعار ماه رمضان
»یا رسول الله
»اشعار ولادت حضرت محمد (ص)
»یا رسول الله محمد ص مدد
»یا رسول الله ص مدد
»میلاد حضرت رسول ص

طلعت زیبا


ماه من پرده زرخسار اگر برگیرد 
مهر از شرم، ره کوه و کمر برگیرد

گل اگر بیند آن طلعت زیبا را 
رخ زآزرم به خوناب جگر گیرد

اگر آن شمع هدی چهره برافروزد 
شب ظلمانی، سیمای سحر گیرد

اگر آن راحت جان، زلف برافشاند 
همه آفاق، دم نافه‌تر گیرد

از رخش تابان، انوار ازل گردد 
وز دمش گیتی، آیین دگر گیرد

کیمیایی است عجب نفخه انفاسش 
که به هر قلب رسد، طینت زر گیرد

خار از و خوی گل و لطف سمن یابد 
سنگ از و خاصیت لعل و گهر گیرد

پرتو، افلاک از آن وجه حسن یابد 
جلوه، آفاق از آن نور بصر گیرد




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  4:0 صبح نظر





صبح وصل



دور از روی تو ای جان تا به کی؟ 
زآتش عشقت گدازان تا به کی؟

گل عذارا برامید صبح وصل 
مبتلای شام هجران تا به کی؟

تو به هر جمعی چو شمعی جلوه‌گر 
من به کنج غم، پریشان تا به کی؟

در خم چوگان زلفت ای صنم 
همچو گوی افتان و خیزان تا به کی؟

از حجاب زلف بنما روی خویش 
ماه اندر ابر، پنهان تا به کی؟

کن زمی شیرینم ای ساقی مذاق 
تلخ کامیهای دوران تا به کی؟

بنده شو (محزون) به درگاه ظهور 
غافلی از شاه خوبان تا به کی؟




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  3:59 صبح نظر

صدای خنده‏ی گل

ز کوی دوست به دیدار ما، صبا آمد
به جان ما ز صبا باز مژده‏ها آمد
 
هزار چشمه‏ی خورشید از کرانه دمید
در آن زمان که به دیدار ما، صبا آمد
 
ز جوش لاله، سراپای دشت زیبا شد
خبر ز سبزترین مژده‏ی خدا، آمد
 
ستاره ریخت به دامان شب ز مژده‏ی نور
صدای خنده‏ی گلهای آشنا آمد
 
هزار پنجره‏ی نور، سمت ما، واشد
شکوفه آمد و گل آمد و صفا آمد
 
به سایه‏سار چمن غنچه‏ای شکوفا شد
ز بام عرش سرود «رضا» «رضا» آمد
 
به بزم عشق، چراغی دوباره شعله گرفت‏
ز نور روی «رضا» شب به انتها آمد
 
مدینه، قبله‏گه جاودان هستی شد
«رضا» امام صداقت، گل وفا آمد
 
 
 
بیا حضور خدا را دوباره باور کن‏
ز شهر آینه‏ها، قاصد خدا آمد
 
سرود سبز خدا را، ز باغ گل بشنو
کنون که عطر دلارایش از فضا آمد
 
ستاره‏ای ز حریم محمدی سر زد
«رضا» زلال کرامات کبریا آمد
 
ز باغ سرخ ولایت، دمید لاله‏ی سرخ‏
و عطر سرخ حضورش به جان ما آمد
 
«رضا» تمام کرامت، «رضا» تمام سخا
«رضا» گل بهاره‏ی گلزار مصطفی آمد
 
سرود عشق بخوان «نسترن» ز بزم خدا
برای خاطر غمدیدگان، شفا آمد
 
 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  3:57 صبح نظر

شکوه اعجاز

امام باور مایی، رضا جانم، رضا جانم‏
گل باغ تمنایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
صفای ملک امکانی، به بزم عشق سلطانی‏
به حلم وجود یکتایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
تو ماه عالم افروزی، چراغ جاودان‏سوزی‏
امید جان شیدایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
تو سبزی مثل یک رؤیا، تو سبزی رنگ شادی‏ها
چه زیبایی! چه زیبایی! رضا جانم، رضا جانم‏
 
هوای سبز پروازی، شکوه سبز اعجازی‏
گل آیینه سیمایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
خوشا با عشق خو کردن! رضا را آرزو کردن‏
که تو شوق تماشایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
تو خورشید درخشانی، عزیز دیده و جانی‏
چراغ آل طاهایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
 
شفای درد پنهانی، غم ما را تو می‏دانی‏
تو بر دلها تسلایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
تو ای پیغام بیداری! سرود تا خدا جاری!
چراغ راه فردایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
غم عشق نهان سوزت، شرار شعله افروزت‏
به دل افکنده غوغایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
بهار خلوت جانی، سراسر شور ایمانی‏
شکوه باغ زهرایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
لبالب از غم و دردم، به دنبال تو می‏گردم‏
که تو آرام دلهایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
منم افتاده‏ای شیدا، غریب و بی‏کس و تنها
امید جان تنهایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
ز بوی عشق مدهوشم، غریبی خانه بر دوشم‏
کرامت را تو معنایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
ز جانم شعله می‏بارد، دلم داغ ترا دارد
من و این ناشکیبایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
ندارم یاوری جز تو، چراغ باوری جز تو
امید من! چه فرمایی؟ رضا جانم، رضا جانم‏
 
قسم بر عاشقی‏ها «نسترن» را ای گل زهرا!
تو مولایی، تو مولایی، رضا جانم، رضا جانم‏
 
 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  3:55 صبح نظر

شعر زلال آبی دریا
را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏

زیباترین بهار شکوفا
را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏

 

خورشید می‏درخشد و
می‏تابد، از مشرق زلال نگاه تو

صبح امید روشن فردا
را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏

 

ای باور همیشه‏ی
رؤیایی! گل آیه‏ای ز راز شکوفایی!

آیینه‏ی زلال تماشا
را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏

 

یک لحظه هم، دو دیده
نمی‏گیرم، از آسمان روشن چشمانت‏

یک آسمان حضور تمنا
را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏

 

در سایه‏سار روشن
چشمانت، بارانی از حضور خدا جاری‏ست‏

من قدرت خدای توانا
را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏

 

تو، از تبار سبز
بهارانی، از نسل سرخ آینه‏دارانی‏

رنگین کمان باور گلها
را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏

 

آرامش است، آنچه که
می‏بارد، از آیه‏های آبی ایمانت‏

آرامش تمامی دنیا را،
در وسعت نگاه تو می‏بینم‏

 

دست نیاز و درگه
ولایت، ای روشنای خلوت شبهایم‏

شور و شرار و شوق و
تولا را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏

 

جام جهان نماست نگاه
تو آرام و سبز و ساده و رؤیایی‏

آبی‏ترین کرانه‏ی
دریا را، در وسعت نگاه تو می‏بینم‏

 

 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  3:55 صبح نظر

شرح اشتیاق
الا باد صبا ای پیک عشاق
پیامی بر از این مهجور مشتاق‏
 
به سوی خطه‏ی قدس خراسان
به پور طور موسی قطب امکان‏
 
به سوی مقصد پاکان و خاصان
به سوی قبله‏ی ارباب عرفان‏
 
به سوی کعبه‏ی اصحاب حاجات
به دار معجزات و خرق عادات‏
 
مکان علم و توحید و فضیلت
مقر پیکر پاک حقیقت‏
 
به درگاه رضا سبط پیمبر
غیاث خلق عالم، غوث اکبر
 
رواقش رشک فردوس برین است
هوایش مشک‏بیز و عنبرین است‏
 

رضا شاهنشه ملک فضایل
ستوده سیرت و نیکو خصایل‏
 
جهان مکرمت، مصباح بینش
سپهر مرحمت، دریای دانش‏
 
امام مشرق و مغرب شه دین
مکان عزت و اجلال و تمکین‏
 
فروزان مهر پرنور ولایت
درخشان در دریای امامت‏
 
جمال ‏الله و وجه‏الله اعظم
ولی‏الله و سرالله اقوم‏
 
سلامم را نما تقدیم کویش
مشام جان معطر کن ز بویش‏
 
بگو «لطفی» غمین و دل ‏فکار است
جدا از روضه‏ات محزون و زار است‏
 
ز هجرم آن‏چنان اندر تب و تاب
که ماهی آن چنان در خارج از آب‏
 
 
الا ای مظهر الطاف باری
ز درگاه تو خواهم رستگاری‏
 
خجسته درگهت باب نجات است
و ز آن خلق جهان را بس صلات است‏
 
خوشا حال نکوی خادمانش
خوشا حال حضور زائرانش‏
 
خوشا آنان که آنجا در نمازند
خوشا آنان که در راز و نیازند
 
الا ای معدن لطف و عنایات
الا ای مرکز جود و کرامات‏
 
از این بار غم و این نار هجران
خلاصی ده مرا ای رکن ایمان‏
 
قبولم کن که سر تا پا خطایم
گدای کوی احسان شمایم‏
 
دوم شوال 1410 ه. ق  
 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  3:54 صبح نظر

شبی در حرم قدس
سایه‏ی عمر، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1351 شمسی.
 
دیده فروبسته‏ام از خاکیان‏
تا نگرم جلوه‏ی افلاکیان‏
 
شاید از این پرده، ندائی دهند
یک نفسم، راه به جائی دهند
 
ای که بر این پرده خاطر فریب‏
دوخته‏ای دیده‏ی حسرت نصیب‏
 
 
 
آب بزن، چشم هوسناک را
با نظر پاک ببین، پاک را
 
آنکه در این پرده، گذر یافته است‏
چون سحر از فیض، نظر یافته است‏
 
خوی سحر گیر و نظر پاک باش‏
راز گشاینده‏ی افلاک باش‏
 
خانه‏ی تن، جایگه زیست نیست‏
در خور جان فلکی نیست، نیست‏
 
آنکه تو داری سر سوادی او
برتر از این پایه بود، جای او
 
چشمه‏ی مسکین، نه گهرپرور است‏
گوهر نایاب، به دریا دراست‏
 
ما که بدان دریا، پیوسته‏ایم‏
چشم ز هر چشمه، فروبسته‏ایم‏
 
پهنه‏ی دریا، چو نظرگاه ماست‏
چشمه‏ی ناچیز، نه دلخواه ماست‏
 
پرتو این کوکب رخشان نگر
کوکبه‏ی شاه خراسان نگر
 
آینه‏ی غیب‏نما را ببین‏
ترک خودی گوی و خدا را ببین‏
 
هر که بر او نور «رضا» تافته است‏
در دل خود، گنج رضا، یافته است‏
 
سایه‏ی شه، مایه‏ی خرسندی است‏
ملک «رضا» ملک رضامندی است‏
 
کعبه کجا؟ طوف حریمش کجا؟
نافه کجا، بوی نسیمش کجا؟
 
خاک ز فیض قدمش زر شده‏
وز نفسش، نافه معطر شده‏
 
من کیم؟ از خیل غلامان او
دست طلب سوده به دامان او
 
ذره‏ی سرگشته خورشید عشق‏
مرده، ولی زنده‏ی جاوید عشق‏
 
شاه خراسان را، دربان منم‏
خاک در شاه خراسان، منم‏
 
چون فلک آئین کهن ساز کرد
شیوه‏ی نامردمی، آغاز کرد
 
چاره‏گر، از چاره‏گری بازماند
طایر اندیشه، ز پرواز ماند
 
با تن رنجور و دل ناصبور
چاره از او خواستم از راه دور
 
نیمه شب، از طالع خندان من‏
صبح برآمد، ز گریبان من‏
 
 
رحمت شه، درد مرا چاره کرد
زنده‏ام از لطف، دگر باره کرد
 
باده‏ی باقی، به سبو یافتم‏
و اینهمه از دولت او یافتم‏
 
 




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  3:52 صبح نظر

شب نشینان خیال


با گل روی تو گلهای بهشتی خارند  
من بر آنستم و آنان که اولوالابصارند

حور و غلمان و پری، آدم خاکی و ملک  
به جمال تو کمالی به خدا گر دارند

... کافران از رخ مینوی تو در فردوسند  
مؤمنان از خم گیسوی تو در زنارند

باید از فتنه چشم تو خبرداد به خلق  
کین دو بدمست، هلاک دل صد هشیارند

مرکزت خال و خطت دایره ابرو پرگار  
عالمی در خط از این دایره و پرگارند

آخری ای صبح امید از افق حسن برآ  
شب نشینان خیالت همه پروین نارند

(مشتاق سمنانی)




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  3:51 صبح نظر

شاه عباس کبیر در حرم حضرت رضا خدمت می‏کند
در اواخر سال 1008 شاه عباس برای بار دوم به مشهد مقدس
مشرف شد، زمستان را در مشهد ماند و خدمت خادم باشی گری
آستانه‏ی مقدسه را مشغول شد.
شبی با مقراض سرشمع‏ها را می‏گرفت و اصلاح می‏نمود،
شیخ بهاءالدین عاملی علیه رحمه (که وزیر شاه عباس بود)
بالبدیهه این رباعی را انشاد کرد:  
 
پیوسته بود ملایک علیین‏
پروانه‏ی شمع روضه‏ی خلد آئین‏
 
مقراض به احتیاط زن ای خادم‏
ترسم ببری شهپر جبریل امین‏


 
و در سال 1009 بنا به نذری که شاه عباس کرده بود
از اصفهان پیاده به مشهد مشرف شد، این سفر 28 روز طول کشید.
ناصرالدین شاه قاجار نیز وقتی برای زیارت حضرت رضا (ع) به
مشهد مشرف شد داخل کفش کن این رباعی را سرود  
 

 
 
در طوس جلال کبریا می‏بینم‏
بی پرده تجلی خدا می‏بینم‏
 
در کفش کن حریم پور موسی‏
موسای کلیم با عصا می‏بینم‏

 
و در آن موقع که کفش‏های زوار را جفت می‏کرد
به افتخار کفشداری حضرت رضا (ع) این رباعی را انشاد نمود:  
 
کجا هوای شهنشاهی زمین دارم‏
که کفشداری سلطان هشتمین دارم‏
 
سزد که فخر کنم بر شهان به روز جزا
به کفشداری سلطان دین امام رضا




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  3:50 صبح نظر



شاه خراسان‏


آستان قدس شاه طوس می‏باشد پناهم‏
این سخن از دل برآید ذات حق باشد گواهم‏
 
بهر دیدار شه طوس آمدم در شهر مشهد
زائر قبر رضا و خادم این بارگاهم‏
 
با کمال خجلت از این آستان دارم تمنا
تا کند شاه خراسان از ره احسان نگاهم‏
 
خاک پای زائران تربت سلطان طوسم‏
در گلستان ولایت کمتر از خار و گیاهم‏
 
دارم امید شفاعت از رضا شاه خراسان‏
تا نظر فرماید از لطفش بر احوال تباهم‏
 
بارالها عفو فرما از کرم عصیان ما را
کن ترحم پر دل بشکسته و بر اشک و آهم‏
 
 
خواهم از درگاه فیضش رب دهد توفیق زیرا
سر بزیر افکنده با موی سپید و روسیاهم‏
 
(پیروی) نالد به درگاه خداوند و سراید
لطف شاه دین علی موسی الرضا باشد پناهم‏




لینک مطلب
 توسط مصطفی محمدزاده در چهارشنبه 89/7/21 ساعت  3:49 صبح نظر

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.
Copyright © 2008 - 2010 All Right Reserved , www.behesht8.ir